چه کسی سرنوشت مرا رقم زد؟
خودم؟
خدای من تو؟
چرا هرگز مرز بین جبر واختیار را نفهمیدم؟
اگر من ! پس وای بر من .
واگرتو!! چگونه با ان همه رحمانیت حساب این تن و روح زخمی و مجروح را نکردی؟
چه می گویی؟حساب کرده ای؟!! می توانست بدتر از اینها باشد؟ اما من از اولیای تو نبودم.
دوستم داشتی؟!!!
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
به راستی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
کلاغ سیاها جنبه ی یه فکر بازو ندارن !
به قول علی(ع) خیلی کمن اونایی که خودشونو مثل مردمی کنن و از جمله ی اونا به حساب نیان !
مگه نمیگید زنان تحقیر شده ...
پس چرا خودتونو تحقیر می کنید؟ چه چیزی زیبا تر از مادر میشناسید که بچه هاشون ازش تشکر کنن؟ به خاطر به دنیا اومدن و چشیدن طعم وجود.... و کشیدن درد دوری و... شنیدن صدای انتظار... و دیدن لحظه ی دیدار...
چه کسایی غیر از ثمره های زندگی یه مادر می تونن ...مثل اون یه مادر بشن؟
مرداب به جایی نمی رود
و دریا در خودش غرق نمیشود اما
سکوت تنها دریایست که میتوان در آن غرق شد.
از اینکه به من سر زدی متشکرم .
لینکتو قرار دادم .
باز هم به من سر بزن .
خداحافظ .
کدامیک از درختانی که زیر سایه شان با هم قدم زدیم، قسم بخورند
تا تو صداقت نگاهم و پاکی عشقم را باور کنی؟!
سرنوشت مرا بتی رقم زد که دیگرانش می پرستیدند..
این نزدیکی ها یه مزرعه هست تو هم بیا...